ارغوان
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد*********** چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آبان 1391برچسب:, توسط فاطیما |

 

                                                               

 

خطبه اول نهج البلاغه ترجمه ناهید آقامیرزایی

 

 سپاس كسي را كه گويندگان در ستودن او درمانند و شمارندگان نتوانند بخشندگيهايش را بشمارند و كوشايان از عهده گزاردن حق او برنيايند، كسي كه همتهاي بلند در راه شناخت او لنگ است، و انديشه هاي ژرف به گوهر تابناكش پي نبرد. صفاتش را نه حدودي است پديدار، و نه نشاني است آشكار. و آنها نه در وقت بگنجد و نه با زمان نابود شوند. به قدرتش خلايق را خلق كرد و بادها را از در رحمتش بپراكند و زمين را با سنگهاي گران استوار ساخت

آغاز دين شناخت اوست، و كمال شناخت باور كردن او، و كمال باور كردن يگانه دانستن او، و كمال يگانه دانستن اخلاص به او، و كمال اخلاص نفي صفات از اوست، چه هر صفتي نشان دهد كه غير از موصوف است و گواهي هر موصوف نشانگر آن است كه غير از صفت است. پس هر كس ايزد تعالي را با رفت همراه كرد برايش همتايي خواند، و هر كس كه براي او همتايي خواند دوتايش دانست، و هر كس دوتايش خواند جزء جزءاش دانست، و هر كس كه او را جزء جزء دانست، ذاتش را نشناخت، و هر كس او را نشناخت به او اشاره كرد، و هر كس كه اشاره كرد به او، محدودش انگاشت، و آن كه محدودش انگاشت، و آن كه محدودش انگاشت، معدودش شمرد. و آن كه گويد در كجاست، او را درون چيزي پنداشت، و هر كس بگويد او بر چيست، چنان است كه ديگر حسابها را از او خالي دارد

پديده اي نيست كه او را پديد آورده باشند و نيستي هرگز گوي سبقت از هستيش نبرد. با هر چيز هست و همنشين آن نيست، و چيزي نيست كه از او تهي است. هر چه خواهد پديد آرد و نيازي به جنبش و وسيله و ابزار ندارد. به آفريدگانش پيش از آن كه چشم به گيتي بگشايد بيناست، و تا به ابد يكتاست، نه او را ياوري است و نه همدمي كه از بودنش مايوس گردد و از نبودنش وحشت كند.

آفرينش را آغاز كرد و جهان را از نيستي به هستي آورد، بي آنكه انديشه اي به كار برد، و يا آزمايشي كند، و جنبشي پديد آرد و اشيا را به هنگام مناسب آفريد و هر يك را در جاي خود نهاد، و اجزاي مخالف را با هم سازگار ساخت، و هر سرشتي را اثري بداد و آن اثر را در ذات آن نهاد. آفريدگان را پيش از آفريدن مي شناخت، و بر آغاز و پايانشان آگاه، و با سرشت و چگونگي آنها آشنا بود.



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:, توسط فاطیما |

 

تو رو حتی تو رویامم ندیدم ، ولی یه عمره جات خالیه پیشم
ندیدمت ، چه احساس غریبی، ندیدمو برات دلتنگ میشم
فقط بگو کدوم هفته ، کدوم روز ، کجا منتظر رسیدنت شم
میخوام کاری بدم دست خودم که، خودم بهونهی اومدنت شم
سپردی دست کی پیراهنت رو ، که یه عمر برامون نمیاره
چه بوی نرگسی میپیچه اینجا ، اگه این باد سرگردون بذاره
بیا تا کفترا دورت بگردن، براشون هر قدم دونه بپاشی
چراغون میکونم پس کوچه ها رو شاید قسمت بشه این جمعه باشی
فقط بگو کدوم هفته ، کدوم روز ، کجا منتظر رسیدنت شم
میخوام کاری بدم دست خودم که، خودم بهونهی اومدنت شم
سپردی دست کی پیراهنت رو ، که یه عمر برامون نمیاره
چه بوی نرگسی میپیچه اینجا ، اگه این باد سرگردون بذاره

 

 

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, توسط فاطیما |

          

   میلاد با سعادت دهمین اختر امامت و ولایت بر شیعیان مبارک

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, توسط فاطیما |

 

     هرچه هستی باش

 

    با توام

   ای لنگر تسکین!

   ای تکانهای دل!

   ای آرامش ساحل!

   با توام

ای نور!

ای منشور!

ای تمام طیفهای آفتابی!

ای کبود ارغوانی!

ای بنفشابی!

با توام ای شور، ای دلشوره ی شیرین!

با توام

ای شادی غمگین!

با توام

ای غم!

غم مبهم!

ای نمی دانم!

هرچه هستی باش!

اما کاش...

نه، جز اینم آرزویی نیست:

هرچه هستی باش!

اما باش!

 

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 آبان 1391برچسب:, توسط فاطیما |


چون خدا گفته است در خمّ غدیر


                                                  با رسول الله ز آیات منیر

 


ایّها النّاس این بود الهام او زانکه از حق آمده پیغام او


گفت رو کن با خلایق این ندا نیست این دم خود رسولم بر شما


هر چه حق گفته است من خود آن کنم بر تو من از اسرار حقّ آسان کنم


چونکه جبریل آمد و بر من بگفتمن بگویم با شما راز نهفت


این چنین گفته است قهّار جهان حقّ و قیّوم خدای غیب دان


مرتضی والی در این ملک من است هر که این سرّ را نداند او زنست


مثنوی مظهرحق،عطارنیشابوری

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.